آیه 2 سوره نصر
<<1 | آیه 2 سوره نصر | 3>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و مردم را بنگری که فوج فوج به دین خدا داخل میشوند (و تو را به رسالت تصدیق میکنند).
و مردم را ببینی که گروه گروه در دین خدا درآیند،
و ببينى كه مردم دستهدسته در دين خدا درآيند،
و مردم را ببينى كه فوجفوج به دين خدا درمىآيند،
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- افواج: دستهها. گروهها. مفرد آن فوج است. راغب گويد: جماعتى كه به سرعت مىروند.
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 3:
معمر از زهرى نقل کند که موقع فتح مکه وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم داخل مکه شد، خالد بن ولید را مأمور فرمود تا با کسانى از دشمنان که در پائین مکه هستند، قتال و نبرد نماید.
خالد برفت و آنها فرار کردند و عده اى اسلحه به زمین گذاشتند سپس قبیله هاى اعراب دسته دسته و فوج فوج داخل در دین اسلام مى گردیدند و خداوند این سوره را نازل فرمود.
این سوره آخرین سوره ایست که بر پیامبر اسلام نازل گردید و گویند بعد از نزول این سوره عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله یک سال بوده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ «1» وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً «2» فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً «3»
هنگامى كه نصرت الهى فرا رسيد. مردم را ديدى كه دسته دسته در دين خدا وارد مىشوند. پس بايد سپاسگزارانه پروردگارت را تنزيه كنى و از او آمرزش بخواه كه او توبهپذير است.
نکته ها
عموم مفسرين، اين سوره را مربوط به زمان فتح مكه در سال هشتم هجرى مىدانند كه گروهى از مردم به خاطر حقانيّت اسلام، ايمان آوردند و بعضى از ترس به اسلام تظاهر كردند، نظير ابوسفيان كه امام على عليه السلام درباره آنان فرمود: «ما اسلموا و لكن استسلموا و اسرّوا الكفر» «1» آنان در ظاهر مسلمان شدند ولى در دل كافر ماندند. در قرآن براى ايمان دو نوع دخول آمده است: يكى دخول مردم در دين كه در اين سوره مىفرمايد: «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ» و ديگرى دخول ايمان در دل مردم كه در سوره حجرات مىفرمايد: «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» «2» هنوز دين داخل قلبهاى شما نشده است.
در حديث مىخوانيم: هنگامى كه حضرت مهدى عليه السلام ظهور كنند، مردم دنيا فوج فوج به او ايمان مىآورند. «3»
«1»
. بحارالانوار، ج 32، ص 325.
«2». حجرات، 14.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 625
قرآن به تسبيح خداوند، بيش از تكبير و تحميد سفارش كرده است. واژه تسبيح در قرآن بيش از واژههاى تكبير و تحميد آمده است.
در حديث مىخوانيم: هنگام فتح مكه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ابتدا وارد مسجد الحرام شد و نماز گزارد. «1»
نصرت خداوند، منوط به يارى مردم از دين اوست. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» «2»
كلمه «تَوَّابٌ» يازده بار در قرآن آمده است كه نه بار همراه با واژه رحمت «تَوَّاباً رَحِيماً»*، يكبار همراه با حكمت «3» و يك بار به طور مطلق در اين سوره آمده است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بعد از فتح مكه، عفو عمومى اعلام كردند و همه را بخشيدند و مكه بدون خونريزى فتح شد. حتى هنگامى كه حضرت ديد سعد بن عبادة شعار انتقام مىدهد و مىگويد «اليوم يوم الملحمة» يعنى امروز تلافى مىكنيم، حضرت پرچم را از او گرفت و به دست حضرت على عليه السلام داد و فرمود: شعار را عوض كنيد و بگوييد: «اليوم يوم المرحمة» امروز روز رحمت است نه انتقام.
فتح و نصرت واقعى از جانب خداست، پس به ابزار و تجهيزات و نيروى انسانى تكيه نكنيد كه ممكن است همه امكانات باشد ولى باز هم شكست بخوريد. «وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» «4»
در فتح مكه، اميد بتپرستان به يأس و مركز شرك به پايگاه توحيد تبديل شد. موانعى كه بر سر راه مؤمنان بود، برچيده شد، اسلام تثبيت گشت و براى صدور به كشورهاى ديگر آماده شد.
فرمان استغفار يا براى نورانيّت بيشتر قلب است يا براى زدودن غرور پيروزى يا براى گناهان امّت و يا به خاطر معرفت بالاى حضرت نسبت به خداوند است.
«1». تفسير كنزالدقايق.
«2». محمّد، 7.
«3». نساء، 17.
«4». آل عمران، 126.
جلد 10 - صفحه 626
نگاهى گذرا به فتح مكّه
بعد از صلح حديبيه، چون مشركان پيمانشكنى كردند، پيامبر نيرويى فراهم و مكه را بدون خونريزى فتح كرد و شرح ماجرا چنين است: مسلمانان در چند كيلومترى مكه اردو زدند و ابوسفيان كه شبانه براى سركشى از مكه خارج شده بود با عباس عموى پيغمبر ملاقاتى داشت. عباس گفت: پيامبر با ده هزار سرباز به سراغ شما آمده است. ابوسفيان ترسيد و به عباس پناهنده شد و پيامبر امان دادن عباس را پذيرفت. پيامبر فرمود: هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد يا به خانه ابوسفيان برود يا در خانه خود بماند، در امان است.
پيامبر به عباس فرمود: ابوسفيان را در تنگهاى كه گذرگاه مكه هست ببر تا لشگريان الهى كه از آنجا مىگذرند، او ببيند. ابوسفيان با ديدن اين مانور وحشت كرد و به عباس گفت:
سلطنت فرزند برادرت بسيار عظيم شده است، عباس گفت: سلطنت نيست بلكه نبوت است. سپس عباس به او گفت: به سراغ مردم مكه برو و آنها را از مقابله با لشگر اسلام بازدار.
ابوسفيان وارد مسجدالحرام شد و به مردم گفت: محمّد با جمعيّتى وارد مكه مىشود كه توان مقابله با او را نداريد، پس به مسجد الحرام يا خانه من يا خانه خود پناهنده شويد و اسلام بياوريد تا سالم بمانيد.
به هر حال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و به ياد روزى كه از مكه مخفيانه خارج شد و به شكرانه اينپيروزى سجده كرد. سپس پيامبر با تلاوت سوره فتح وارد مسجد الحرام شد و مسلمانان همراه آن حضرت تكبير مىگفتند. حضرت نزديك كعبه آمد و بتها را مىشكست و مىفرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «1» از آنجا كه دست حضرت به بتهاى بزرگ بالاى كعبه نمىرسيد، به حضرت على عليه السلام دستور داد تا پا بر دوش پيامبر نهد و بتها را سرنگون كند. سپس حلقه كعبه را گرفت و از مردم مكه پرسيد: شما امروز چه انتظارى از من داريد؟ گفتند: بخشش. اشك در چشم حضرت جمع
«1». اسراء، 81.
جلد 10 - صفحه 627
شد و مردم گريه كردند. حضرت سخن يوسف را كه به برادرانش فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «1» امروز هيچ سرزنشى بر شما نيست، به زبان آورد و فرمود: همه آزاديد. آنگاه جملات لااله الّا اللّه وحده وحده انجز وعده نصر عبده ... را خواند و فرمود: هيچ كس از خونهاى ريخته شده و اموال غارت شده گذشته سخنى نگويد و تمام پروندههاى گذشته مختومه و همه مشمول عفو عمومى شديد، پس وارد زندگى نوين شويد.
پیام ها
1- پيروزى در سايه نصرت الهى است. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ»
2- نابودى سران كفر و شرك، زمينه براى ورود مردم به توحيد و يكتاپرستى است. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ
3- مسلمانان وظيفه دارند در حدّ توان و امكان خود تلاش كنند تا زمينه ورود ديگران به اسلام فراهم شود. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ
4- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ايمان مىآورند. «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»
5- تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مىشدند، ولى بعد از فتح مكه، گروه گروه. «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»
6- فتح و پيروزى شما را مغرور نسازد كه هرچه هست از خداست. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ
7- تنزيه خداوند از عيب و نقص و ظلم، بايد همراه با سپاس از نعمتها و ستايش او باشد. «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»
8- سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزشطلبى است.
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»
9- صالحان كه به قدرت مىرسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با
«1». يوسف، 92.
جلد 10 - صفحه 628
ياد خدا معطر مىكنند. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ
10- خداوند منزّه است از اينكه ياران دينش را تنها بگذارد. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ
11- هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند. «وَ اسْتَغْفِرْهُ»
12- توبه پذيرى سنت خداوند است. «إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 630
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً «2»
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ: و چون ببينى مردمان را، يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ: در حالتى كه داخل مىشوند در دين خدا كه اسلام است، أَفْواجاً: در آن حال دسته دسته و فوج فوج. بعد از نزول اين سوره، امر موعود، متحقق شده؛ اكثر قبايل به شرف اسلام رسيدند.
ابن عباس نقل نموده چون اين سوره نازل شد، حضرت فرمود «اللّه اكبر جاء
«1» ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، چ حيدرى 1391- ص 155.
جلد 14 - صفحه 371
نصر اللّه و الفتح» «1» يا چون بدانى كه مردمان داخل مىشوند در دين اسلام، فوج فوج و گروه گروه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ «1» وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً «2» فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً «3»
ترجمه
وقتى كه آمد نصرت خداوند و فتح
و ديدى مردم را كه داخل ميشوند در دين خدا فوج فوج
پس تنزيه نما بستايش پروردگارت و طلب مغفرت كن از او همانا او بوده است توبه پذير.
تفسير
قمّى ره نقل نموده نازل شد در منى در حجّة الوداع و بعد از نزول پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خبر مرگ خودم بمن داده شده گفته شده شايد براى دلالت آن باشد بر تماميّت دعوت و كمال امر دين يا براى امر باستغفار و توبه باشد كه مقدّمه براى انتقال از دار فانى بسراى باقى است و در عيون و كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اوّل چيزى كه نازل شد اقرء باسم ربّك بود و آخر آن اذا جاء نصر اللّه و در مجمع از ام سلمه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اواخر بهر حال بود ميفرمود سبحان اللّه و بحمده أستغفر اللّه و أتوب اليه و ما از سبب آن سؤال نموديم فرمود مأمور شدم و اين سوره را قرائت فرمود و مفاد سوره مباركه بنابر اين آنست كه اى پيغمبر چون آمد فتح و نصرت خداوند تو را و ظفر يافتى بر دشمنان ديرين خود كه كفّار قريش بودند بفتح مكّه و ديدى مردم و قبائل عرب دسته دسته و فوج فوج بدين اسلام مشرّف ميشوند مانند اهالى مكّه و طائف و قبائلى كه از اطراف و جوانب مدينه ميآمدند و اسلام ميآوردند پس تنزيه نما در اين وقت پروردگار خود را از آنچه لايق مقام او نيست و مشغول باش بحمد و ثناى الهى بشكرانه اين نعمت و طلب مغفرت نما از خداوند براى گناهكاران امّت و براى خود چون توجّه بنده بخالق و اقرار بتقصير و قصور و خضوع و خشوع و تذلّل و استكانت و مسئلت در
جلد 5 صفحه 449
پيشگاه احديّت در هر حال مطلوب است و خداوند ميپذيرد و ميآمرزد و اجابت ميفرمايد رجوع كنندگان بدرگاه خود را بتوبه و انابه و درخواست و هميشه توبه پذير بوده و خواهد بود و با آنچه بدوا نقل شد و ظاهر آيات شريفه كه مستفاد از آن آنست كه خداوند وعده نصرت خود را كه به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داده بود انجاز فرموده و فعلا او را امر بشكر گزارى ميفرمايد مفسّرين ما به تبع عامّه سوره را حمل بر بشارت بفتح مكه نمودهاند و در دو جا صيغه ماضى را بمعناى مضارع گرفتهاند و شايد بملاحظه لفظ اذا كه بيشتر در مضارع استعمال ميشود و تضمّن آن بمعناى شرط و دخول فاء در جواب باشد ولى بنظر حقير حقّ همانست كه ذكر شد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره اذا جاء نصر اللّه را در نماز مستحب يا واجب خداوند او را بر تمام دشمنانش نصرت دهد و روز قيامت ميآيد از قبر بيرون با امان نامهاى كه در دست دارد براى عبور از پل جهنّم و نجات از آتش پس مرور نميكند در آن روز بر چيزى مگر آنكه بشارت ميدهد او را بهر خيرى تا داخل بهشت شود و در دنيا هم براى او ابواب خير گشوده ميشود بقدريكه تمنّا نداشته آنرا و بقلبش خطور نكرده و الحمد للّه ربّ العالمين.
جلد 5 صفحه 450
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ رَأَيتَ النّاسَ يَدخُلُونَ فِي دِينِ اللّهِ أَفواجاً «2» فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَ استَغفِرهُ إِنَّهُ كانَ تَوّاباً «3»
و اينکه سوره يكي از معجزات قرآن است چون اينکه سوره قبل از فتح مكه نازل شده بود و اينکه خبر ميدهد که فتح ميكني و نصرت مييابي، و گفتند: پيغمبر از اينکه سوره دانست که عمرش بآخر رسيده و از دار دنيا رحلت ميفرمايد، و گفتند:
چون آيه نازل شد که فرمود: إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُم مَيِّتُونَ زمر آيه 30 پيغمبر (ص) درخواست كرد از خداي متعال که اينکه موت من در چه موقعي است اينکه سوره نازل شد که موقعش إِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ ... الايه است، و اخباري هم از إبن عباس و عايشه و غير اينها روايت كردهاند که منتهي بمعصوم نيست و سند معتبري هم ندارد، و در آيه هم دلالتي بر اينكه مراد فتح مكه است ندارد، و فتوحات پيغمبر هم منحصر بفتح مكه نيست، و دلالتي بر اينكه وفات پيغمبر و رحلت باشد هم ندارد و آنچه بنظر ميآيد و اللّه اعلم بمراده اينكه مفاد اينکه آيه مفاد آيات ديگري است مثل آيه شريفه:
وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دِينَهُمُ الَّذِي ارتَضي لَهُم وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً يَعبُدُونَنِي
جلد 18 - صفحه 252
لا يُشرِكُونَ بِي شَيئاً نور آيه 55، و آيه شريفه: وَ إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيتُكُم مِن كِتابٍ وَ حِكمَةٍ ثُمَّ جاءَكُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُرُنَّهُ آل عمران آيه 81، و مثل آيه شريفه هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ توبه آيه 33، و آيه شريفه: هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفي بِاللّهِ شَهِيداً فتح آيه 28، و آيه شريفه: هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ صف آيه 9، و غير اينها از آيات که تمام اينها راجع بزمان ظهور حضرت بقية اللّه و دوره رجعت حضرت رسالت و ائمه هدي است که تمام انبياء رجعت فرمايند و در تحت لواي پيغمبر اكرم و دين مقدس اسلام و نصرت آن حضرت باشند، و دين اسلام سرتاسر عالم را فراگيرد و خردلي از شرك در روي زمين نباشد بجميع اقسام خمسه شرك نه ذاتي نه صفاتي، نه عبادتي نه افعالي نه نظري، و تمام افراد جن و انس در تحت دين اسلام درآيند و هر كدام قابل هدايت باشند هدايت شوند و هر که قابل نيست هلاك شود و شيطان و شياطين از بين بروند، و وقت معلومي که خدا بشيطان وعده داده برسد که فرمود: فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ إِلي يَومِ الوَقتِ المَعلُومِ حجر آيه 38 که ميتوان گفت: اصل غرض الهي و حكمت خلقت عالم و جن و انس براي اينکه زمان است و پيغمبر و ائمه اطهار سرتاسر دنيا را سلطنت كنند بدون خوف و ترس و مبني بر اينکه استفاده شروع كنيم در تفسير اينکه سوره مباركه:
إِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ که خداوند نصرت فرمايد دين مقدس اسلام را و پيغمبر اكرم و ائمه اطهار و مؤمنين و قرآن مجيد و احكام شريعت مطهره طبق فرمان خدا را.
وَ الفَتحُ که تمام صفحه زمين فتح شود و يك مخالف در روي زمين نباشد.
وَ رَأَيتَ النّاسَ الف و لام النّاس الف و لام جنس است که شامل جميع افراد ناس ميشود بلكه ميگوييم: ناس جمع انسان است و النّاس جمع محلي بالف و لام ظهور در عموم دارد وضعا نه اطلاقا شامل تمام افراد انس ميشود.
يَدخُلُونَ که جميع افراد بشر داخل ميشوند.
جلد 18 - صفحه 253
فِي دِينِ اللّهِ دين الهي تدين بجميع عقائد حقه و بقرآن مجيد و بجميع ضروريات دين و مذهب و بجميع احكام الهي که هيچگونه ضلالتي و جهالتي در آن نباشد که بعقيدة ما مذهب اثني عشري با جميع خصوصيات آن.
أَفواجاً جمع فوج است شامل تمام فوجها ميشود که فوجي باقي نميماند.
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ تسبيح تنزيه حق است از جميع عيوب و نواقص که ذاتا و صفة و افعالا هيچ نقص و عيبي در ساحت قدس ربوبي نيست که اعظم عيوب و نواقص احتياج است لذا ميگوييم: مركب از اجزاء نيست زيرا مركب احتياج به اجزاء دارد و هر جزئي احتياج بجزء ديگر دارد و تمام اجزاء احتياج بمركب بالكسر دارند، بسيط است في غاية البساطة، جسم نيست زيرا جسم مركب از ماده و صورت است و هر كدام احتياج بيكديگر دارند:
هيولي در بقا محتاج صورت
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- «و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند» (و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا).
درست است که برای غلبه بر دشمن باید تأمین قوا و تهیه نیرو کرد، ولی یک انسان موحّد، نصرت را تنها از ناحیه خدا میداند و به همین دلیل به هنگام پیروزی مغرور نمیشود، بلکه در مقام شکر و سپاس الهی در میآید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.